از زندگي از اين همه تكرار خسته ام **** از هاي و هوي كوچه و بازار خسته ام
بيزارم از خموشي تقويم روي ميز **** وز دنگ دنگ ساعت ديوار خسته ام
از او كه گفت يار تو هستم ولي نبود **** از خود كه بي شكيبم و بي يار خسته ام
تنها و دل گرفته و بيزار بي اميد **** از حال من مپرس كه بسيار خسته ام